تاریخ : شنبه, ۱۹ آبان , ۱۴۰۳ Saturday, 9 November , 2024
4

گذری بر تاریخ اسلام و تشیع

  • کد خبر : 7765
  • ۰۶ آبان ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۷

راستا نیور/ قباد باقری : خلافت عثمان : عثمان در سال بیست و چهارم هجری به خلافت نشست . مردم نیز او را ذوالنورین لقب داده بودند ، زیرا با دو نفر از دختران حضرت محمد (ص) به نام های ( رقیه و ام کلثوم ) ازدواج کرده بود . عثمان در زمان خلافتش اشتباهات […]

راستا نیور/ قباد باقری : خلافت عثمان : عثمان در سال بیست و چهارم هجری به خلافت نشست . مردم نیز او را ذوالنورین لقب داده بودند ، زیرا با دو نفر از دختران حضرت محمد (ص) به نام های ( رقیه و ام کلثوم ) ازدواج کرده بود . عثمان در زمان خلافتش اشتباهات زیادی داشت و حتی انگشتر رسول خدا را که با آن قراردادها و معاهدات را مهر می کرد و مزین بنام ( محمد – رسول – الله ) بود نیز به چاه انداخت ، و از بعضی افراد خطاکار حمایت می کرد. مثلاً : عبدالله ابن سعد ابن سرح که زمانی کاتب وحی بود ، اما بعداً مشرک شده بود و حضرت پیغمبر (ص) خون او را حلال ساخته بود ، در خانه ی خود پناه داد و او را به جای عمرابن العاص در سال (27 هجری قمری ) به حکومت مصر منصوب کرد و متعاقب آن ابوذر غفاری را که از اصحاب خاص رسول خدا بود را تبعید کرد و خیلی از خطاهای دیگر . از این رو مردم مدینه از عملکرد عثمان شدیداً ناراضی شدند تا جایی که عایشه ( ام المومنین ) از وی انتقاد می کرد ، سرانجام مردم بر او شوریدند و در ( 18 ذی حجه سال 35 هجری قمری ) عثمان را به قتل رساندند.

پس از عثمان حضرت علی بن ابیطالب به خلافت رسید و از مردم بیعت گرفت ، در آن هنگام طلحه و زُبیر از امام علی (ع) درخواست پُست و مقام کردند ، اما حضرت درخواست آنان را اجابت نکرد ، آنان محرمانه نامه هایی به معاویه نوشتند و مخالفت خود را با امام علی(ع) اعلام کردند و متعاقب آن به ظاهر برای زیارت به مکه عزیمت نمودند و در آنجا از کینه ی عایشه نسبت به حضرت علی (ع) به نفع خود بهره برداری نموده و خون عثمان را بهانه ساخته و مردم مکه را بر علیه حضرت علی(ع) شوراندند، طلحه و زُبیر و عایشه با تدارک نیروهای رزمی ، سپاهی گرد آوردند و به سوی عراق حرکت کردند.

از طرفی امام علی(ع) نیز با هفت صدتن از سپاهیان خود ، از مدینه به سوی کوفه رهسپار گردید و در بصره ، در محلی بنام ذی قار ( که سابقاً در زمان خسرو پرویز بین سال های « 604 و 610 میلادی » در آنجا جنگی میان ایرانیان و بنی شیبان روی داده بود ، فرود آمد و در آن محل عده ی دیگری با حسن بن علی(ع) و یاسر به ایشان پیوستند. دیری نپایید که طلحه و زُبیر و عایشه نیز به آنجا آمدند و در ( جمادی آلاخر سال 36 هجری قمری ) جنگ سختی روی داد که به شکست طلحه و زُبیر انجامید و چون عایشه در کجاوه و بر شتری سوار بود ، آن جنگ را جمل نامیدند.

اصحاب جمل پس از شکست از امام علی(ع) و کشته شدن طلحه و زبیر به شام نزد معاویه رفتند و پس از آن جنگ « صفین » بین امام علی(ع) و معاویه اتفاق افتاد ، در این جنگ حدود هزار تن از یاران پیغمبر(ص) در سپاه امام علی(ع) می جنگیدند. پس از دوماه متارکه ( در صفر سال 37 هجری قمری ) با تدبیر و خُدعِه و نیرنگ عمروبن عاص ، دستور داد تا پاره هایی از قرآن را بر سر نیزه کردند و گفتند ما هر دو مسلمانیم و باید حکم قرآن را اجرا کنیم  و با این حیله و نیرنگ مردم ساده دل دست از جنگ کشیدند.

کار به داوری کشیده شد ، شامیان عمروبن عاص را که مردی حیله گر و سیاس بود به وکالت برگزیدند و از سوی علویان ویاران امام علی(ع) و بر خلاف میل باطنی حضرتش ، ابوموسی اشعری را که مردی ساده اندیش و مختصر عداوتی هم با امام علی(ع) داشت را به حکمیت انتخاب کردند.

سرانجام عمروبن عاص، با حیله و نیرنگ ابوموسی را فریب داد و اعلام داشت مسلمانان از سوی معاویه و علی(ع) مضطرب و آشفته شده اند و صَلاح در آن است که هر دو را از امارت برکنار کنیم ، با پیشنهاد عمروبن عاص ، ابوموسی بر مِنبر رفت و گفت ای مردم ، من علی(ع) را از خلافت و امارت برکنار می کنم ، سپس عمروبن عاص بر منبر رفت و گفت: ای مردم شنیدید وکیل و نماینده علی(ع) او را از خلافت عزل کرد، من هم علی(ع) را خلع می کنم ، ولی معاویه را به خلافت تثبیت می کنم.

نتیجه ی این داوری ، اساس اختلاف بین مسلمانان را به وجود آورد . معاویه پس از بازگشت به شام ، مالک اشتر را که امام علی(ع) به حکومت مصر گسیل داشته بود، او را با حیله مسموم و به قتل رسانید. همچنین بر اثر تحریکات معاویه ،در شهرهای عراق قتل و غارت بالا گرفت و امنیت در گُستره ی اسلام رخت بر بست، امام علی(ع) سعی بر متقاعد نمودن مردم مبنی بر جنگ با معاویه نمود ، اما موفق نشد و پس از آن بود که واقعه ی شوم شهادت امام علی(ع) نیز اتفاق افتاد.

پس از شهادت امام علی(ع) ، امام حسن(ع) نیز از سوی شیعیان به خلافت منصوب گردید و شیعیان کوفه با وی بیعت کردند. امام حسن(ع) چون به خلافت برگزیده شد ، لشکری به سرداری (قیس بن سعد انصاری ) که شمار آنها به دوازده هزار نفر می رسید ، را به جنگ معاویه فرستاد و خود به ( تیسفون ـ مدائن ـ کسری ) رفت و معاویه نیز نزدیک موصل اردو زد. اما هنوز جنگی اتفاق نیفتاده بود که در لشکر امام حسن(ع) اعلام کردند که قیس بن سعد کشته شده ، با این اتفاق مردم حتی سراپرده ی امام حسن(ع) را غارت کردند،‌حتی خود امام را هم مضروب نمودند. با این توصیف جنگ با معاویه به صلاح نبود که در نهایت امام حسن(ع) ناگزیر به مذاکره و صلح گردید.

از آن پس بود که معاویه ،‌خون عثمان را بهانه قرار داد و امام علی(ع) را مسئول آن معرفی می کرد و با وجود قرارداد صلحی که با امام حسن(ع) بسته بود ، دستور داد تا امام علی را بر مِنبر دُشنام دهند و او را از کُنیه ی ( ابوتُراب ) که پیغمبر(ص) به حضرتش نسبت داده بود سلب نمایند و هواخواهان امام علی(ع) را به سختی تنبیه و یا به قتل می رساندند.

مسعودی آماری از علویانی که توسط بنی امیه کشته شده بودند را نیز در کتاب خود توضیح داده است. پس از معاویه پسرش یزید در سال (60-64 هجری قمری) به خلافت رسید در آن هنگام چهارتن از بزرگان اسلام از جمله امام حسین (ع) , عبدالله بن عمر , عبدالرحمن ابن ابوبکر و عبدالله پسرزبیر با یزید بیعت نکردند.

از سویی مردم کوفه که بیشتر شیعه و از پیروان امام علی (ع) بودند به امام حسین نامه نوشتند و از ایشان دعوت کردند که به کوفه بروند . امام حسین (ع) نخست مسلم ابن عقیل را به کوفه گسیل داشت تا اوضاع را بررسی و زمینه را هموار سازد . از طرفی عبیدالله با نیرنگ و حیله , مسلم و حامی او ((هانی ابن عروه )) را به شهادت رسانید , امام حسین (ع) که به واسطه ی قول و قرار اهل کوفه به همراه اعضای خانواده به سوی آن شهر رهسپار گشت . چون نزدیک کوفه رسید , ((حربن ریاحی)) با سپاهی از سوی عبیدالله فرزند زیاد راه را بر امام بست , اما چون حقانیت و مظلومیت امام حسین (ع) را دریافت , خود به حضرتش پیوست و متعاقب آن عمر ابن سعد که با سپاهی به قصد حکومت (ری) می رفت از سوی عبیدالله ماموریت یافت تا امام حسین (ع) و یارانش را سرکوب کند . از طرفی امام چون نفاق و عهد شکنی کوفیان را دیده بود , تن به قضای الهی داد و مرگ با شرافت را بر زندگانی به ذلت ترجیح داد و با 72 تن از یاران و نزدیکانش در نزدیکی بابل باستان و در کنار رود فرات و در (( دهم محرم سال 61 هجری)) به شهادت رسیدند.

خلافت عبداله ابن زبیر و …:

بعد از شهادت حسین ابن علی (ع) , عبداله ابن زبیر که در مکه بود , به قصد خلافت , از واقعه ی کربلا سود جسته و مردم را به مخالفت با بنی امیه  شوراند . عمر ابن سعد حاکم مدینه  سپاهی به فرماندهی عمر بن زبیر برادر عبدالله که از هواداران بنی امیه بود به جنگ با برادرش فرستاد , اما او موفق به دستگیری عبدالله نشد و عبدالله او را گرفته و زندانی کرد.

مردم مدینه پس از اطلاع از فساد بیش از حد یزید , بر ضد او قیام کردند و عبدالله بن حنظله ی انصاری را به حکومت برگزیدند و متعاقب آن یزید ابن معاویه لشکری را به فرماندهی مسلم ابن عقبه برای سرکوبی مردم مدینه در تاریخ «26 ذیحجه سال 63 هجری »  گسیل داشت که در نتیجه مردم مدینه شکست خوردند و عبداله ابن حنظله نیز کشته شد . آنگاه مسلم ابن عقبه ضمن قتل و غارت , مردم را مجبور به اطاعت از یزید کرده سپس دستور داد تا امام زین العابدین (ع) را به نزد او آوردند , مسلم بر خلاف انتظار , امام را گرامی داشت و مورد احترام قرار داد و به فرمان او علی ابن حسین (ع) را با احترام به خانه اش بردند . مسلم ابن عقبه که قصد داشت تا به جنگ با عبدالله ابن زبیر در مکه برود , اما پیش از رسیدن به مکه درگذشت و بعد از آن بود که خانه کعبه آتش گرفت و در همان حول و هوش یزید نیز فوت کرد و حصین ابن نمیر سکونی که به جای مسلم ابن عقبه در تاریخ (ربیع الاول سال 64 هجری) به مکه لشکر کشیده بود , دست از محاصره برداشت .

بعد از مرگ یزید پسرش معاویه ی دوم به مدت 40 روز خلافت کرد و پس از او بنی امیه , مروان ابن حکم را به خلافت برگزیدند و متعاقب آن بود که عبدالله ابن زبیر دعوی خلافت کرد و عراق را به وسیله ی برادرش مصعب ابن زبیر به تصرف در آورد و حکومت او بر حجاز 9 سال طول کشید تا این که عبدالملک بجای پدرش مروان در شام خلافت را به دست گرفت و حجاج ابن یوسف ثقفی حاکم عراق را به جنگ عبدالله روانه کرد . حجاج ( اول ذیقعده سال 72 هجری) مکه را به منجنیق بست و آن را ویران کرد و عبداله ابن زبیر نیز کشته شد .

توابین :

در زمان خلافت مروان مردم کوفه که از او و عبداله ابن زبیر دل خوشی نداشتند و از شهادت امام حسین (ع) اندوهگین بودند و از رفتار خود نسبت به حسین ابن علی (ع) و نماینده اش مسلم ابن عقیل نادم گشته و توبه نموده بودند خود را «توابین» خواندند و به رهبری سلیمان بن صر́د خزاعی به خونخواهی امام حسین (ع) قیام کردند . سلیمان و بزرگان کوفه ضمن اعلان بیعت با امام سجاد (ع) , خواستار خلع مروان از خلافت شدند و در سال (65 هجری) حدود 1000 نفر از آنها در محلی بنام عین الورده گرد آمدند و به خونخواهی حسین بن علی (ع) قیام کردند و در نبردی که بین عبداله ابن زیاد و سلیمان بن صرد در گرفت ، سلیمان کشته شد و شورش کوفیان در سال (65 هجری) فروکش کرد.

قیام مختار :

بعد از شکست قیام توابین ,  مختار ابن ابو عبید ثقفی , پیروان حسین ابن علی (ع) را در کوفه گرد آورد و در سال (66 هجری) به خونخواهی آن حضرت برخاست . آنگاه قاتلان و عاملانی را که در شهادت امام حسین (ع) و یارانش شرکت داشتند دستگیر و همه را به هلاکت رسانید از جمله شمرابن سعد را کشته و سرش را برای امام سجاد(ع) به مدینه فرستاد , سپس عبیدالله ابن زیاد را در نبردی واقع در ساحل رود زاب شکست داده او را بکشت و سرش را به قصر الاماره کوفه , همان جایی که سر امام حسین(ع) را برای ابن زیاد آورده بودند، فرستاد .

مختار نخست مردم را به امامت امام زین العابدین (ع) که در مدینه زندگی می کرد فرا خواند , اما آن حضرت بنا به مصلحتی به وی توجه نداشت و همین امر باعث گشت تا عبداله ابن زبیر که بر مکه و مدینه حکومت می کرد , معترض امام سجاد(ع) نگردید . امام نامه هایی را که از سوی مختار خطاب به حضرتش می رسید , بی پاسخ گذاشت . از این رو مختار مردم را به امامت محمد ابن حنفیه پسر حضرت علی ابن ابیطالب (ع) دعوت کرد .

مختار به واسطه ی دعوت به خاندان پیامبر اسلام (ص) ، قدرت روز افزونی بدست آورده بود ، از این جهت مردم به وی روی می آوردند. در زمان بنی امیه ، مسلمانان غیر عرب را ( موالی ) می گفتند و حدود بیست هزار ایرانی در کوفه که مرکز خلافت امام علی(ع) بود، اقامت داشتند. مختار از موالی دلجویی می کرد، و آنها را که دردوره ی بنی امیه مورد جور و ستم قرار گرفته بودند ، به آنان هویت داد و پیرامون خود گرد آورد. زیرا پیش از آن ، عمال بنی امیه که تعصب عربی زیادی داشتند ، نسبت به موالی ( غیرعرب ) با دید حقارت می نگریستندند و اهانت می کردند ، حتی افراد موالی را پیاده به جنگ می فرستادند و از غنایم جنگی هم محروم و بهره ای نداشتند ، زیرا بنی امیه به واسطه ی عصبیت و خشونت و قساوت و حس کوچک پنداری (عجم)  و برتری نژاد عرب ، مسلمانان دیگر را ( موالی و بندگان خویش می خواندند ) و این نام تحقیر آمیز بر ایرانیان بسیار ناگوار واقع گردید و یکی از عوامل عمده ، عصیان و شورش آنان گردیده بود و از زوایای همین نگاه، موالی حق سوار شدن بر اسب و استر را نداشتند. اما برعکس، مختار موالی را بر مرکب نشاند و آنها را از غنایم جنگی بهره مند نمود ، از این رو آنان مختار را یاری نمودند، به طوری که عده ی موالی در سپاه مختار چند برابر عرب ها بود.

گویند، اردوی ابراهیم پسر مالک اشتر یکی از یاران مختار غالباً ( ایرانی ) بودند و همین امر ، موجب وحشت و نفرت اعراب از مختار گردیده بود ، زیرا بزرگان کوفه معتقد شده بودند که مختار موالی مسلمان غیر عرب را ، با آنان برابر کرده و بر اسب و استر نشانده است ، از این جهت مختار را رها کرده و به عبدالله ابن زُبیر پیوستند.

متعاقب آن بود که مختار به شمال عراق لشکر کشید و موصل را به تصرف در آورد . در این قیام «ایرانیان» مختار را یاری کردند و حتی عده ی ایرانیان چند برابر عرب ها بود. عبدالله ابن زبیر که در مکه قدرتی را به دست آورده بود, برادرش مصعب را با سپاهی به کوفه اعزام داشت و مختار را در سال (68 هجری) شکست داده و در محلی به نام مذار در منطقه میسان میان واسط و بصره او را به قتل رسانید. از لشکریان مختار قریب 7000 تن اسیر شدند که بیشتر آنها ایرانی بودند و همگی را معصب از دم تیغ گذرانید.

از آن پس بود که جهان اسلام مخصوصا شیعیان و ارادتمندان خاندان امام علی (ع) بخاطر ظلم ستیزی , آزادگی و مظلومیت امام حسین (ع) و پاسداشت بزرگ مرد جهان تشیع , آن سلاله ی پاک پیامبر گرامی اسلام (ص) , فرزند فاطمه (س) و حیدر در ماه محرم خصوصا دهه ی اول و روز عاشورا را پیروان خاندان عصمت و طهارت در سوگ این اختر تابناک آسمان ولایت و امامت به عزا می نشینند و به همه ی کفر و الحاد اعلان می دارند که تا تاریخ هست نام حسین (ع) و نهضت عاشورا چون برگ زرینی بر تارک آن خواهد درخشید.

فهرست منابع :

  • دو قرن سکوت ، دکتر عبدالحسین زرین کوب.
  • تاریخ شیعه و فرقه های اسلام ، دکتر محمد جواد مشکور ، ص 24

 

 

لینک کوتاه : https://rastakhouzestan.ir/?p=7765

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.