راستا نيوز/ قباد باقری: سراورل استین siraurel-stein انگلیسی که در سال 1314 هجری شمسی آثار تاریخی “شمی” ایذه را مورد بررسی و حفاری و قرار داده، کم و کیف این کاوشها را به رشته تحریر درآورده. ایشان می نویسد:« 30 سال پیش توسط مردم محل که مشغول پیکنی ساختمان مسکونی بودند به مجسمهای برنزی تمام قد که فاقد دو دست بود به طور اتفاقی برخورد نمودند. وی قامت این مجسمه را 9 فوت و 5 اینچ و عرض آن را 2 فوت و 5 اینچ ذکر کرده است.
همچنین به هنگام حفاری یک مجسمه کوچک به طول نیممتر، در حالی که پاافزاری چکمه گونه در پاها ، طناب و یا شالی بر دوش درحالی که دست خود را به آن گرفته بود، از زیر خاک بیرون آمد. همچین دو سر انسان از سنگ مرمر، که به نظر میرسید یکی از آنها یونانی و شاید سَرِ«آفرودیتا » باشد و دیگری پارتی است.
در ادامه این کاوشها، دو دست از سنگ مرمر یافت گردید که یکی از آنها کوچکتر و شاید از آن کودکی باشد. ضمنا دو قطعه سنگ مربع مستطیل شکل به دست آمد که جای پای مجسمه روی آنها مشهود بود. استین محل حفاری شده را در پلات فرم و یا سایتی به عرض 29 فوت و 6 اینچ و طول 30 فوت و 6 اینچ در حالی که گرداگردش را هم ترانشههایی که به منظور گمانه زنی حفر کرده بودند نیز بیان کرده است.
در این عملیات علاوه بر اشیای باستانی سنگهای بسیار زیاد و آجرهایی که ضخامت آنها معادل چهار آجر معمولی بود از زیر خاک بیرون آورده شدند.
تراکم آجرها به حدی بود که کوره ی آجرپزی را تداعی می کرد ، همچنین به راه آب آجری بزرگی« Duc – Aque » نیز اشاره نموده است ، در آن حوالی گورستانی وسیع مانند گورستانهای دوره ساسانی آشکار شده بود که به نظر میرسید از مدتی پیش به منظور یافتن اشیای باستانی ، آنها را مورد تعرض قرار داده بودند.
در محل کاوشها و بر سطح زمین لایهای قرمز رنگ و به ضخامت 2 سانتیمتر (همرنگ تالار صدستون تختجمشید و شوش) نیز مشهود بود. استین اعتقاد داشت که اولین لایه ساختمان موجود ممکن است متعلق به دودمان ساسانی باشد . اما سطح زیرین آن قطعا از قدمت بیشتری برخوردار بوده و مربوط به دوره اشکانی است ، همچنین اشیاء
زیاد شکسته شده و قطعات مجسمههای خرد شده مانند، بازو،پنجه، انگشت،آهن و ظروف سفالی، شمعدان، میخهای تزئینی گلی یا فلزی رنگی، خنجر ولگام اسب و صورتهایی از آهن و مفرغ اشاره دارد که در آن محل پیدا شدهاند.
استین با حدس غالب بواسطه وجود مجسمه های زیاد میگوید: این مکان باید جایگاه عبادت باشد زیرا بعد از اسکندر بیشتر آداب و عادات ایرانیها با یونانیها مخلوط گردیده و ایرانیها به تقلید از یونانیها،به اصنام احترام میگذاردند و این نیایشگاه را باید با همکاری هم ساخته باشند. ولی در زمان ساسانیان به آتش کشیده و خراب شده است.
پیرامون این تختگاه شهرکی مسکونی بنا گردیده بود و مردم به نیت تبرک در آن خانه ها سکونت داشتند. این فرضیه را میتوان از وجود گورستانهای اطراف به درستی استنباط کرد و این اولین باری است که پرستشگاهی با این عظمت در شمی یافت شده است
پیرامون محل را تا شعاع معین ظاهرا حصاری در برگرفته بود که قسمتهایی از آن تا زمان حضور هیات مذکور باقی مانده و در وسط بنا ، قبری و پلکانی از آجر بسیار زیبا از زیر خاک سربرآورده بود.
از دیگرسوآثارتاریخی شمی که خود به تنهایی موزهای است از تمدن کمیاب دودمان پارتی » الیماییدی »، این آثار در درهای خشک و در دامنه شمالی کوه بیلوا قرار گرفته است غنای اشیای برنزی، سنگی، مخصوصا مجسمهها و قطعات شکسته شده سایر ملزومات حکایت از آن دارد که شمی در زمان اشکانیان و یا الیماییدها از موقعیت و جایگاه بسیار رفیعی برخوردار بوده است.
مهم ترین این اشیا مجسمهای است برنزی با قامتی به ارتفاع 94/1 متر که یک دست آن مفقود گردیده و هم اکنون در موزه ملی تهران نگهداری میشود، با این توصیف نوع لباس ، حالت سبیل و ریش، موهای پرپشت در حالی که نواری پهن بر روی آنها بسته شده -که شاید دیهیم شاهی باشد- و نگاه از مقابل ، بنابراین همه مختصات همانند مردان اشکانی است.